توضیح درباره «افغانی» خواندن «سیدجمالالدین»
سید محمد جمال الدین افغان فرزند سید صفدر در سال1254 هجری قمری برابر با 1838 میلادی در روستای اسعد آباد ولایت کنر افغانستان چشم به جهان گشود.
سید جمال الدین که از پنج سالگی با مقدمات و علوم روز آشنا شده بود در سال 1264 همراه با پدرش برای ادامه تحصیل از زادگاهش به کابل رفت و دو سال را در آن شهر به کسب علم مشغول شد، ایشان در سال 1266 ه ق به نجف اشرف هجرت کرد و مدت چهار سال را در محضر شیخ مرتضی انصاری بود و در این مدت سید جمال علاوه بر درس های حوزه علمیه به تحقیق در زمینه علوم دیگر مثل ریاضی، طب، تشریح، هیئت و نجوم پرداخت.
سید جمال در سال 1270 در حالی که حکم اجتهاد را از شیخ انصاری داشت به کشورهند رفت و در مدت دو سال درشهر کلکته ماند و در آنجا از نزدیک مشاهده کرد که چگونه بریتانیا تمام هند را غارت می کند و استعمار بر جان و مال و ناموس مردم هند مسلط شده است.
ایشان در سال 1272 برای زیارت خانه کعبه عازم مکه مکرمه شد و تا سال 1275 اوضاع شهرهای مدینه، اردن، دمشق، حلب و بغداد را مشاهده کرد و سپس به کابل آمد و برای مدت اندکی در افغانستان اصلاح گری را آغاز و مردم را نسبت به اهداف استعمار هوشیار ساخت.
تشکیل کابینه وزرا، ایجاد مکتب های لشکری و کشوری برای تربیت جوانان تنظیم سپاه و آگاه ساختن مرم نسبت به زبان ملی، انتشار روزنامه شمس النهار، تالیف و نشر کتاب تتمه البیان فی تاریخ افغان، تاسیس شفاخانه، تاسیس بیطارخانه، ایجاد پسته خانه و کاروانسرا از جمله خدمات وی در کشور خودمان می باشد.
در پی اقدامات سیاسی سید جمال الدین در سال 1285 از کشور اخراج و روانه هندوستان شد، این بار نیز بیدادگری وی علیه استعمار انگلیس، به اخراج اش از هند انجامید.
او در سال 1285 وارد مصر شد و با وجود اینکه بیشتر از چهل روز در آنجا نماند به بیدادگری جوانان، دانشجویان و اساتید دانشگاه الازهر پرداخت که با دخالت استعمار، خدیو مصر حکم اخراج او را صادر کرد.
سید جمال الدین نیز در طول عمرش به دلیل روشن ساختن مردم به اوضاع وخیم آن زمان، به کشورهایی چون ترکیه، عربستان، انگلستان، فرانسه، ایران، روسیه و عراق پا گذاشت و فعالیت های مهمی را به نفع مردم انجام داد چراکه او همیشه به این عقیده بود که وی مدافع منافع تمام مسلمانان جهان است.
سید جمال به دلیل دعوت های پی در پی سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانی از انگلستان به شهر آستانه عثمانی ترکیه امروزی جهت اصلاح کشور عثمانی رفت.
سید جمال الدین افغانی در تاریخ 19 حوت 1275 ه ق مصادف با 1314 ه ش پس از گذشت چهار سال از ورودش به مرکز خلافت عثمانی و تلاش فراوان در این کشور جهت ایجاد اتحاد اسلامی با دسیسه سلطان عبدالحمید پادشاه عثمانی مسموم شد و یا به علت مریضی سرطان وفات کرد.
پیکر پاک وی با احترام فراوان مردم ترکیه در شهر استانبول ترکیه دفن شد و بعد ها در سال 1323 ه ش جسد وی را از ترکیه به کابل انتقال دادند و در محوطه دانشگاه فعلی کابل به خاک سپردند.
سید جمال الدین افغان دارای مفکوره فراگیر و جهان شمول در اندیشه نظام سیاسی اسلام بود که خاستگاه و خیزشگاه بسیاری از نحله های رفرمیزم اسلامی به او منتسب و ناشی از افکار اوست.
به باور برخی از روشنفکران اسلامی و دانشجویان ، راه وی راه استبداد و استعمار پذیری بوده و باید ادامه پیدا کند، در غرب نکات منفی وجود ندارد بلکه نکات مثبتی هم وجود دارد که باید به شکل درست شناخته شود و باید جنبه ها ی خوب آن دریافت شود چنانچه سید جمال الدین می گفت: باید علم و تکنالوژی غرب را آموخت و از آن در ترقی و پیشرفت کشورهای اسلامی استفاده کرد.
اندیشه ناشناخته سید جمال برخاسته از شاخص های بارزی است که استبداد ستیزی، اصلاح تفکر دینی، همگرایی و پیوستگی اسلامی مبارزه با دگم اندیشی و جزم گرایی و تلاش برای آگاه سازی مردم نشانه های عناوینی است که سید جمال الدین و نگرش او،در حد یک نقشه راه، فرا راه ما قرار دارد.
سید جمال الدین افغانستانی/ مبدا تقویم اسلام گرایی جدید است و وظیفه هر مسلمان و هر افغانی است تا با پرداختن به اندیشه و راه سید جمال الدین، آرا و اندیشه وی را کاربردی بسازد.

محمدکاظم کاظمی در پی استفاده از عنوان «افغانی» برای «سیدجمالالدین» در یادداشتی که در پی حمله «تروریستی» به دانشگاه کابل نوشته بود، توضیحی ارائه کرد.
به گزارش ایسنا، دانشگاه کابل همزمان با مراسم گشایش سومین نمایشگاه کتاب ایران و افغانستان که قرار بود در دانشگاه کابل برگزار شود در روز دوشنبه (۱۲ آبانماه ۹۹) با حمله مسلحانه مواجه شد. بر اساس آخرین آمارهای رسمی، شمار تلفات این حمله به ۲۲ کشته و شمار زخمیها نیز به بیش از ۳۰ نفر رسیده است. محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر افغان ساکن ایران در پی این حادثه «تروریستی» در یادداشتی و با انتشار عکسی به بیان خاطرات دوران نوجوانی خود در دانشگاه کابل پرداخته و در آغاز چنین نوشته بود: «این تصویری از آرامگاه سیدجمالالدین افغانی در صحن دانشگاه کابل است…»
برخی مخاطبان نسبت به استفاده از «سیدجمالالدین افغانی» به جای «سیدجمالالدین اسدآبادی» واکنشهایی نشان دادند. حالا کاظمی با توضیحی در اینباره نوشته است: «افغانی یا اسدآبادی، مسئله این نیست
دیروز و در پستی که درباره دانشگاه کابل نوشتم، میخواستم «سیدجمالالدین» را بدون هیچ لقبی بنویسم. ولی نگران شدم که مشخص نباشد چه کسی منظور است. لاجرم لقب «افغانی» را افزودم هرچند انتظار داشتم که برای عزیزان ایرانی ناموجه باشد، چنان که محمدامین اکبری عزیز معترض شد.
ببینید، در مورد سیدجمالالدین دو قرائت تاریخی وجود دارد. گروهی او را او را از اسعدآباد کنر در شرق افغانستان میدانند و گروهی او را از اسدآباد همدان. بگذریم از اینکه کسانی هم او را با عنوان «سید استامبولی» شناختهاند (افغانستان در پنج قرن اخیر، نشر عرفان، صفحه ۳۶۷ تا ۳۷۰) من با همین مطالعات اندک تاریخی، هنوز به قطعیت نرسیدهام. وقتی تاریخنگار بزرگ افغانستان میر محمدصدیق فرهنگ هم موضوع را هنوز قابل تحقیق میداند، من که باشم که بگویم او در کجا متولد شده است؟
ولی دو سه مسئله را در نظر بگیرید. تا جایی که من حس کردهام این شخص تا همین نیم قرن پیش در جهان اسلام با لقب «افغانی» شناخته میشد. اقبال لاهوری همواره از او با نام «افغانی» یاد کرده است. و در افغانستان رسم و رایج همین است. در ایران و در دهههای اخیر نام «افغانی» را از این شخص برداشتند و لقب «اسدآبادی» به جای آن گذاشتند. خوب شاید مدارک تاریخی داشتند. شاید آنها که او را در کابل دفن کردند هم شواهدی داشتند. خدا عالم است.
ولی از من به عنوان یکی از تبعه افغانستان، انتظار سختی است که شخصی را که در افغانستان و در بسیاری دیگر نقاط دنیا به «افغانی» شهرت دارد، «اسدآبادی» بخوانم در حالی که خودم به قطعیت نرسیدهام. اگر «افغانی» بگویم عزیزانی چون محمدامین اکبری معترض میشوند. اگر «اسدآبادی» بگویم دهها مخاطب دیگر از هموطنان ما گله میکنند و حق هم دارند. میگویند در ایران این نام را برگرداندند. تو دیگر چرا؟
این یک حقیقت تلخ است که کسی که عمرش را برای اتحاد مسلمانان صرف کرد، اکنون نامش محل نزاع باشد. و من به همین ملاحظه در کتاب «شعر پارسی» خود نام او را بدون لقب آوردم، که تصویر آن را میبینید. خوب در آنجا مخاطب و موقعیت متن طوری بود که بدون لقب هم مشخص میشد. ولی در فضای مجازی که مخاطب عام دارد این لقب به نظرم لازم بود.